عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

هدایای ستایش

  کادوهای تولد یک سالگیت که همه زحمت کشیدن و ما رو شرمنده کردن: کادوی بابا کاظم:     کادوی خودم:     کادوی مادر و آقا:   کادوی مامان جون و بابا جون : ٥٠٠٠٠ تومان که قرار شد بریم واست طلا بخریم    کادوهای دایی حمید رضا:        کادوی عمو مجتبی: که تبدیل شد به یه سبد لوگو ( خانه سازی)( عوضش کردیم) کادوی خاله عاطفه:    کادو های جشن دندونیت: مامان جون و بابا جون علاوه بر اینکه که خودشون بانی جشن بودن این شلوار ناز هم واست گرفتن: کادوی باب...
14 مرداد 1391

جشن دندونی دختری

  انار دونه دونه دختر دارم یه دونه   چند وقتیه دخترم   گرفتار دندونه انار دونه دونه توی دهان بچم یه گل زده جوونه گل نگو مرواریده   مثل طلا سفیده به مناسبت جوونه زدن مرواریدهای کوچولو و نازت می خواستم یه جشن دندونی واست بگیرم که به خاطر کار بابا کاظم و شروع ماه رمضان عقب افتاد و نتونستیم کسی رو دعوت کنیم و من هم از 13 مرداد می خواستم برم مرخصی برای همین نمی تونستیم کسی دعوت کنیم واسه همین بالاخره 12 مرداد موفق شدیم و مامان جون واست یه جشن کوچولو گرفت : تزیینات   اینم غذا :  تزیین کنار غذا: ...
13 مرداد 1391

ستایش در 11 ماهگی

  توی این ماه چند بار که رفتیم خونه با بابا کاظم واسه شام می رفتیم بیرون تا تو حال و هوات عوض بشه.    تیر عقد پسر عمه من بود که رفتیم چقدر رقصیدی و خوشحال بودی و آخر شب بغل همه اقوام رفتی و یه کم ترست از غریبه ها کمتر شد راستی با دو تا دستمال قرمز محلی هم رقصیدی      یه روز بابایی تو رو برد اسباب بازی فروشی و واست عروسک خرید با یه حلقه هوش    مامان جون توی این ماه موهاتو کوتاه کرد   ٢٦ تیر ماه واسه یه کار اداری باید می رفتم تهران بابا کاظم تصمیم گرفت تو هم با خودمون ببریم برای همین هم با...
9 مرداد 1391

11 ماهگی ستایش به روایت تصویر

  قبل از اینکه موهات کوتاه کنیم: بعد از اصلاح موهات:(فدات شم چه ماه شدی) عقد علی عمه: بعد از حمام: اولین مرتبه ای که چهار زانو نشستی سر سفره:   نیمه شعبان چشم محمد صادق دور دیدی نشستی با جوجه هاش بازی   اینجا هم لم دادی و داری تلویزیون تماشا می کنی: اینم دو تا دندون خوشکل و نازت:   ...
9 مرداد 1391

کارهای ستایش در 11 ماهگی

     دختر نازنینم...                    هر روز شاهد پیشرفت و بزرگ شدنت هستم                   و با وجود نفسهای گرم تو زندگی میکنم                    روزها و ماهها از زمانی که تو فرشته کوچولو رو                    تو بغلم دادن میگذره و این خو...
9 مرداد 1391

واژه های ستایش در 11 ماهگی

    نِی نِی: نی نی ممد: محمد ( صلوات که می خوای بفرستی) دای دای: دایی نِ نه : ننه تات تات: تاتی تا تا: تاب تاب نای نای: واسه رقصیدن دَردَر: در در مَم مَم: برای غذا خواستن دُ :٢ من: من م ا مان: مامان دَده فاصله های بین کلمات واسه اینه که ستایش بین کلماتش فاصله می گذاره و اونا رو یکسره ادا نمی کنه ...
9 مرداد 1391

برای ستایشم

  تو ستاره ای هستی که در آسمان دلم هیچگاه خاموش نمی شوی تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمی شوی همیشه تو را در میان قلبم می فشارم  تا حس کنی تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت می تپد از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را همیشه دلم به داشتن تو می بالد دلم تو را می خواهد تو را همینگونه که هستی می خواهم آمدنت یک حادثه شیرین در زندگی ام بود در قلبم هستی برای همین همیشه شاد هستم جنس نگاهت درخشان است که قلبم عاشق چشمانت شد و حالا می خواهم تمام ع...
8 مرداد 1391